top of page

شعلهٔ چهارم: پهلوان / شیر‌دلِ دانا

افسر دانایی

چراغ خویش باش، آنگاه فروغت راه دیگران را نیز روشن خواهد کرد
" اوشو "

شعلهٔ چهارم: پهلوان، نگهبان داد

سیاره: اورمزد / هرمزد (برجیس = مشتری)

عنصر: زمین + اَثر (اخگر مینوی)

کهن‌نمون: پهلوان / پیشوا / راهنما

نماد: سرو، تاج، عصا، شیر

پوشش / رنگ: سرخ / سبز با زرین

دستگاه موسیقی: ماهور

مرحله در میترائیسم

 شیر (Leo)

مرحله در کیمیاگری: تخمیر / زرین‌شدن

(Aurum)

سپهر هرمسی: سپهر چهارم / خِرَد

تطبیق در سلوک صوفیانه: مرشد (راهنما، آموزگار مینوی)

فرکانس: ۷۴۱ هرتز / ۸۵۲ هرتز

(پالایش، بیداریِ بینش، بازگشت به سامان مینوی)

The hero stands tall, bearing the light of justice
a_highly_detailed_3d_hyper_realistic_temple_of_eternity_carved_into_the_cliffs_of_a_mounta

آیین آغاز

شعلهٔ چهارم «پهلوان» است؛ قهرمانِ داد و راستی
در این شعله ، خرد، دلاوری و روشنایی دل به هم می‌پیوندند. پهلوان در فرهنگ ایران تنها جنگاور نیست؛ او پاسدار عدالت است، نگاهبان

راستی، و پیشوایی که با فرّ خویش رهبری می‌کند، نه با فرمان دادن

 

سروِ سرفراز و همیشه سبز سر بر می کشد؛

.نماد پایداری و جاودانگیِ اَرتَه

تاج و عصا پدیدار می‌شوند؛ نه به‌عنوان زیور قدرت، که به‌سان نشانهٔ بار مینوی مسئولیتی که بر دوشِ فروتنی نهاده شده. شیر دوباره بازمی‌آید؛ این بار نه با خشم و تندی ، که با خرد و دلاوری، ریشه‌گرفته در راستی. این شعله جوینده را فرامی‌خواند تا شکوه جان خویش را بشناسد و راهبری کند؛ نه با سلطه، که با سرمشق بودن

 

 

در کیمیا، این مرحله «زرین‌شدگی» است؛ تخمیر جان، هنگامی که روح خوشبو، زاینده و تابناک می‌شود.

 

در میترائیسم این مرحله «شیر» است؛ کهن‌نمون فرّ و فرمانروایی

 

در سلوک صوفیانه، این مقام «مرشد» است؛ آن‌که با خرد و مهر، تاریکی را روشن می‌کند

 

سیاره‌اش اورمزد (برجیس/مشتری) است، سالار بینش و گسترش. عنصرش زمین در پیوند با اَثر است، تا رهبری در هر دو جهان خاکی و مینوی ریشه بدواند.

نغمهٔ این شعله در دستگاه «ماهور» جریان دارد؛ باشکوه و گشاینده، که آن را تاج موسیقی ایران خوانده‌اند. آوای شاهانه‌اش روان را می‌شوید و بالا می‌کشد

 

فرکانس‌های ۷۴۱ و ۸۵۲ هرتز،

.جان را با دیدی والا و سامان برین هم‌نوا می‌سازند

 

آیین پهلوان در روایت‌ها، در خدمت به دیگری، و در آیین‌های راهبری زنده می‌شود. در این‌جا جوینده درمی‌یابد که فرمانروایی راستین در خدمت است، نه در حکمرانی؛ در فروتنی است، نه در غرور؛ در پیروی از اَرتَه است، راستی و سامان کیهان

راه رفتن در این شعله یعنی پیکر گرفتن و زاده شدن قهرمان: استوار و مهربان، دلیر و فروتن، ریشه‌دار در خرد و فروزان در راستی

bottom of page