top of page

فرآیند باز بنیاد دیرِ مغان

دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس

کجاست دِیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا؟

"حافظ"

دیرِ مغان چیست؟

از یادهای عارفان ایرانی، دیرِ مغان — «خانهٔ مغان» یا «خانهٔ خورشید» — پناهگاهی برای جویندگان حقیقت بود. نه جای دگمای خشک، بلکه خلوتگاهی زنده که در آن خرد، شادی و دگرگونی در کنار هم جریان داشت.

در این خانه‌ها، پیرِ مغان رهروان را در سفر بیداری راهبری می‌کرد. دیرِ مغان انجمن حقیقت‌جویان بود؛ جایی برای خلوت و آیین‌های آغازگری، که در آن رهروان از هفت مرحلهٔ راه آریامیترا می‌گذشتند:

 

پریدن: پرواز پرندهٔ سیاه، گسستن از الگوهای کهنه __

پیوند: یگانگی اضداد، هماهنگی آب و دل __

پیکار: دلاوری جنگاور، پاسداری از راستی با آتش __

پهلوان: خرد سالار، استوار چون سرو __

پری‌بانو: گذر از سایه، رویا و نیروی زنانه __

پیر: بیداری دید خورشیدی __

پیروز: رهایی سالار، فراتر رفتن از دوگانگی‌ها __

آیین‌های دیر تنها خواندن شعر و فلسفه نبودند؛ مراقبه با رقص و موسیقی، خاموشی و ریتم، و بهره‌گیری از گیاهان بینشی نیز در آن جای داشت؛ گیاهانی که دروازه‌های آگاهی گسترده را می‌گشودند. دیرِ مغان مدرسهٔ شدن بود؛ جایی که انسان در هم‌نشینی سامان و شور، در هر مرحله دگرگون می‌شد و زنده‌تر از پیش برمی‌خاست.

چنان‌که زورخانه پهلوانان را می پرورد، دیرِ مغان نیز جویندگان خرد را پرورش می داد؛ آنان که در آرزوی راستی (اَرته)، آزادی (آزادی) و شعلهٔ جاودانهٔ دگرگونی بودند.

 

Seekers dancing and playing music inside Deir-e-Moqān, an ancient Persian sanctuary of truth and transformation.
Visionary gathering in Deir-e-Moqān with Arya-Mithra and participants in spiritual dance under a star-lit open roof.

طرحِ بازآفرینیِ دیرِ مغان

امروز چشم‌انداز آن است که دیرِ مغان دوباره زنده شود؛ نه به‌عنوان یادمانی از گذشته، بلکه به‌سان آیینی زنده برای روزگار ما؛ پناهگاهی برای دگرگونی در اکنون و آینده.

این «خانه‌های خورشید» بار دیگر میزبان گردهمایی‌ها، خلوت‌ها و آیین‌های آغازگری خواهند شد؛ جایی که رهروان از هفت مرحلهٔ راه آریامیترا می‌گذرند: پریدن، پیوند، پیکار، پهلوان، پری‌بانو، پیر و پیروز. هر مرحله با آیین‌های زیسته جان می‌گیرد؛ از نوزایی و یگانگی، تا دلاوری، خرد، گذر از سایه، روشنایی و رهایی نهایی.

در این‌جا موسیقی و رقص، خود به مراقبه بدل می‌شوند. خاموشی دروازه‌های درونی را می‌گشاید. گیاهان بینشی و شیوه‌های کهنِ سفر، رهرو را از ذهن عادی فراتر می‌برند و به ساحت‌های گسترده‌تر هستی می‌گشایند.

در این دیرِ مغان، پرستش خدایان دوردست یا پیروی از عقیده‌ای خشک جایی ندارد؛ آن‌چه هست، همراهی با میتراست؛ همدم جاوید، که دوشادوش آدمی در راه شادی، راستی و خودرهانی گام برمی‌دارد

بازسازی دیرِ مغان یعنی برافروختن دوبارهٔ آتشی کهن؛ گشودن بار دیگر خانه‌ای برای حقیقت‌جویان، جایی که تن، دل و جان با هم بیدار شوند و آدمی از بیم فراتر رود و نیروی ایزدی خویش را بازیابد.

این خرابات ها بار دیگر در شیراز، تهران، اصفهان، مشهد، تبریز، آمستردام، لیسبون، سان‌فرانسیسکو و فراتر از آن‌ها برپا خواهند شد

bottom of page