top of page

...آشنایی با

آدمی باید در درونِ خویش هرج ‌و مرجی داشته باشد تا ستاره‌ای رقصان بزاید
"چنین گفت زرتشت"

راه آریا‌میترا

راه آریامیترا نه دین است و نه کیهان‌شناسی بسته؛ سفری‌ست زنده و آزمون‌گر، در جست‌وجوی آزادی و شادی
این راه از ریشه‌های کهن آیین مهر برمی‌خیزد و آزادی را والاترین گوهر می‌داند. رهرو را فرامی‌خواند تا بی‌قید و بی تعصب به کاوش برخیزد و حقیقت درونی خویش را بیدار کند

این مسیر از هفت شعلهٔ عشق می‌گذرد؛ هر شعله آیینی‌ست از رقص، کوبش طبل ها و سفرهای شمنانه؛ آیین‌هایی که مرزها را می‌شکنند و دری به روی دل می‌گشایند
روانگردان‌ها نیز چون درگاهی مینوی گرامی داشته می‌شوند، دری به آگاهی بی انتها، که رهرو را از دنیای عادی فراتر می‌برد و او را به رویارویی بی‌واسطه با راز مقدس می‌رساند

راه آریامیترا راهی زنده است؛ راهِ بازی و سرمستی، دلاوری و روشنایی؛ جایی که هر شعله، آتش جان را دوباره می‌افروزد و هر گام، جشنی‌ست برای آزادیِ بودن

The Seven Flames of Love, seven steps of transformation, uniting fire, love, and truth on the path to liberation
Arya Mithra Path, mithraeen, Aryamithra Spenta Aremeiti

آشنایی با آریامیترا سپنتا آرمئیتی (سارا)

از روزگارِ کودکیم
آنگاه که مادرم دیوانِ فرزانه‌ی پارس به دستانم سپرد
آذرِ مینوی در جانم افروخته شد؛
شوقی به رهِ مِهراَیین
رهی آکنده از فرّه و فروغ
پیوندی جاودانه میانِ مردمان و آرتا و آزادگی

دو دهه و فزون،
ره سپردم از دژی به دژ، از خانقاهی به خانقاه
از دیری به دیر؛
در نغمه‌ی شَیوَه و صوفی
در تَنترا و تائو،
در آوازِ شمنان و در سرودِ فروهرِ گیاهان و داروهای رازین
همه را پیمودم، تا آیینِ خفتگان را
دوباره بیدار سازم.

و اینک آن را راهِ آریا–میترا می‌خوانم؛
نه دینی برای پرستش،
که راهی برای شدن، برای برخاستن
تا جاودان بماند در این خاک
و بیگانه آن را نرباید

تا ازان خود کند
و نامی جز ایران بر آن ننهد

این آیین، برخاسته از خاک و جانِ آریاییانِ کهن است؛
زنده در هر دَم و هر گام
پیمانی از خون و خورشید
از آذر و از آرتا

این ره، رهِ رهایی است از بند و دروغ؛
رهِ دریدن نقاب‌ها
و زادن دوباره در پرتوِ دِئنا ( دانای) و خویشتنِ راستین
آزاد، فروزنده، بی‌کران

این ره، رهِ شیر است، نه رمه؛
رهِ دلِ شاد و روانِ دلاور؛
رهِ جانی که در آتش می‌سوزد
و از خاکسترِ خویش دوباره برمی‌خیزد
تا خورشیدی بی‌افول گردد
و فروغش بر گیتی و بر فرزندانِ ایران بتاب

bottom of page